جرئت عجیب نوجوان آمر به معروف بوشهری زیر مشت و لگد

درد در جسم پسر پیچیده بود و تهمتی که شنید دردش را تشدید کرد، با خود گفت «اصلا چرا بابت کاری که نکردم عذرخواهی کنم؟ من حکم دینی خودم را انجام داده‌ام و بابت کار درست هرگز غدرخواهی نمی‌کنم.»

به گزارش جنوب استان به نقل از سپاس، فاطمه مظفری‌پور: ساعت به نیمه شب رسیده بود، امین شجریان سوار بر موتور در حال رفتن به خانه بود که در کنار خیابان زنی جوان با لباس بدن‌نما و بدون روسری دید.

او که از برنامه پنج‌شنبه‌های شهدایی بوشهر بر می‌گشت با دیدن صحنه کشف حجاب زن، یاد زیارت عاشورایی افتاد که هر پنج‌شنبه با قراری که با پدرش داشت در مزار شهدای بوشهر با هم می‌خواندند، برای این نوجوان مسجل بود که حداقل تاثیری که باید از این قرار هفتگی می‌گرفت، امر به معروف و نهی از منکر بود.

همه این افکار تنها برای چند ثانیه در ذهن این نوجوان ۱۷ ساله عبور کرد و همچنان که در حال عبور از آن زن و طی کردن مسیر خیابان بود، رو به زن گفت: «خانم لطفا حجاب‌تون رو رعایت کنید.»

فحش خوردن؛ ابتدای سختی مسیر امر به معروف

به محض گفتن این جمله، امین با فحش‌های رکیکی که آن زن جوان به مادر و خانواده او می‌داد روبه‌رو شد؛ پسر، تنها امیدوار بود با زیاد‌تر کردن سرعت موتور، برادر هشت ساله‌اش که ترک موتور نشسته بود آن حرف‌ها را نشنود.

به خانه که رسید، به محض نشستن پدر در منزل، ماجرا را برای پدرش توضیح داد، از اینکه چقدر صبوری کرده و نسبت فحش‌هایی که خورده، چیزی به زبان نیاورده است. آقا ابوالفضل، پدر امین، با شنیدن داستان اگرچه متاثر شد اما به پسر ۱۷ ساله خود گفت: «اشکالی نداره، کار خوبی کردی که صبوری کردی، اون حرف‌هایی که شنیدی هم نادیده بگیر، به‌جایی بر نمی‌خوره.»

غیرتی که جای اشتباه از آن استفاده شد

بغضی عجیب گلوی امین را فشرده بود، فحشی که آن زن حدودا ۲۳ ساله به مادرش داده بود، مثل خاری در چشمش باقی مانده بود‌. ۲۰ دقیقه بعد، پسر نوجوان برای خرید به سوپری محل رفت که موقع برگشت ناگهان مردی جوان راه او را سد کرد.

_ هی پسر، وایسا؛ تو مال اینجایی؟

+ آره.

_تو به خانوم من گیر دادی و گفتی روسریت رو بپوش؟

+من بهشون گفتم که حجابشون رو رعایت کنن توی خیابون، همین.

مرد جوان که حسابی عصبی شده بود، ناگهان موتور امین را خاموش کرد. سوئیچ آن را برداشت و موتور را کشان کشان به رغم مقاومت‌های امین، به در یک خانه برد، همان زنی که پیش از این در خیابان کشف حجاب کرده بود، حالا با تاپ و شلوار در کوچه ایستاده بود.

مرد غریبه، سوئیچی که در مشت گرفته بود را به داخل خانه خود پرت کرد و ناگهان زن جوان به سمت امین حمله‌ور شد و ناخن‌هایش را در گلوی او فرو برد، زن، هر بار ناخن می‌کشید و گلوی امین را می‌فشرد و باز فحاشی‌های رکیک خود را نثار او کرد.
جراحت گردن امین شجریان در اثر ضربه‌های زن جوان

جنگ خانواده در برابر نوجوان آمر به معروف!

امین اما به حکم نامحرم بودن زن، حتی دستی دراز نکرد که او را از خود دور کند و تنها کلامی که بر زبان آورد این بود که «چرا می‌زنید، ولم کنید.» زن که از کتک زدن خسته شد، مرد غریبه به سمت امین خیز برداشت و مشتی بر دهان و سینه او کوبید، امین با اولین ضربه‌های مرد، طعم تلخ خون را در دهانش حس کرد، گردنش عجیب می‌سوخت و سینه‌اش به خس‌خس رفته بود.

در این بین، مادر آن زن جوان نیز با جیغ و فریاد به دعوا پیوست و پسر ۱۷ ساله در حالی که توانش زیر آن مشت‌ها تحلیل رفته بود، با تتمه جانی که در تن داشت گفت: «اینجا دوربین داره، برید نگاه کنید من، کاری نکردم. حرف بدی نزدم.»

زن جوان بازهم به جان جسم نیمه جان امین افتاد و اینبار مادر آن زن نیز آتش بیار معرکه شد. همسایه‌ها یکی یکی به جمع می‌پیوستند؛ یکی از همان همسایه‌ها ترحمی به پسر کرد و گفت: «آخه چرا روسری از سر خانوم کشیدی؟ پاشو یه غلط کردم بگو و کار رو فیصله بده.»

 

 

جراحت‌های سر و گردن امین

تهمت‌‌هایی که قرار بود بی‌گناه را گناه‌کار جلوه دهد

درد در جسم پسر پیچیده بود و تهمتی که شنید دردش را تشدید کرد، با خود گفت «اصلا چرا بابت کاری که نکردم عذرخواهی کنم؟ من حکم دینی خودم را انجام داده‌ام و بابت کار درست هرگز غدرخواهی نمی‌کنم.»

با آمدن پدر زن جوان و مشتی که بر بینی امین زد، دعوا بالا گرفت و کوچه، گرمی خون امین را لمس کرد. مادر خانواده که کینه این نوجوان به دلش نشسته بود، مشغول تماس گرفتن با پسرش شد و گفت: «الان زنگ میز‌نم بیان سرت رو بذارن رو سینت بچه‌.»

در همین حین امین فرصت کرد تا با پدرش تماس بگیرد و او را از ماجرا مطلع کند. سرانجام پدرش از یک‌سو و چهار مرد دیگر که آن زن با آنها تماس گرفته بود نیز از سوی دیگر به آنجا رسیدند. برادر زن جوان که تازه رسیده بود از خودرو پیاده شد و دست به پشتش برد که چیزی بیرون بیاورد و در همین حین با غیظ به امین گفت: «تو غلط کردی به خواهرم امر و نهی می‌کنی، به تو چه اصلا؟» با گفتن این جمله افرادی که همراهش بودند رو به برادر آن زن گفتند که «بیخیال شو، خونش گردنت میوفته‌ها.»

تقدیر رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان بوشهر از امین

امر به معروف وظیفه شرعی همه است

با تماس یکی از حاضران در آن جمع، نیروی انتظامی سر رسید و دو طرف دعوا را به کلانتری بردند، تهدیدهای خانواده آن زن برای امین نوجوان حتی تا کلانتری هم رسید. اکنون خانواده امین و زنی که کشف حجاب کرده بود، در انتظار رای دادگاه برای این ماجرا هستند.

امین بعد از تمام کتک‌ خوردن‌هایش، با بینی شکسته، بدن کبود شده و گوشی که پرده آن در اثر سیلی‌ها پاره شده است، می‌گوید: «من به سن تکلیف رسیدم و امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه شرعی من هست. البته بحث فقط حجاب هم نیست، هرکجای دیگر حتی در ارتباط با دوستانم هم وقتی چیزی می‌بینم نهی از منکر می‌کنم و تذکر لسانی میدهم.»

این پسر ۱۷ ساله می‌گوید: «الگوی من شهدای امر به معروف و نهی از منکر هستن، افرادی مثل شهید علی خلیلی و حمیدرضا الداغی هستند که نشان دادن حتی در این راه ممکنه شهید هم شوند، اما مگر بالاتر از این هم افتخاری هست؟»


به گزارش روابط عمومی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان بوشهر آمرین به معروف بوشهری که مورد هتک حرمت قرار گرفته اند با حضور در دفتر جانشین فراجای استان خواستار رسیدگی فوری به پرونده‌های قضایی خود شدند.

 

 

 حجت‌الاسلام بهروزی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان بوشهر در این جلسه ضمن تقدیر از تلاش مخلصانه آمران به معروف و همچنین دقت نظر و اهتمام فرماندهی و جانشین فراجای استان ابراز امیدواری کرد با توجه به تعامل خوبی که بین ستاد امر به معروف با معاونت حقوقی فراجا وجود دارد شاهد تسریع در روند کار پرونده‌های این آمران باشیم.