✍️ عبدالمجید اورا: چالش های فرماندار جدید

چالش های فرماندار جدید کنگان

شما وارث دردهای کهنه ؛ حرف های ناگفته ، بغض های خفته و رویا های در دل مانده ،شهروندان چشم انتظار، جوانان عدالتخواه سردرگم پشت فنس مانده وپای در زنجیربی تفاوتی ها و ارزوهای پای لنگ درگل مانده ی این دیارید!

چالش های فرمانداربعدی کنگان !
جناب فرماندار!
شما وارث دردهای کهنه ؛ حرف های ناگفته ، بغض های خفته و رویا های در دل مانده ،شهروندان چشم انتظار، جوانان عدالتخواه سردرگم پشت فنس مانده وپای در زنجیربی تفاوتی ها و ارزوهای پای لنگ درگل مانده ی این دیارید !
جناب فرماندار! شما “سیبل” نقشه های در هم تنیدیده با پیش شرط های سبک وسنگین ، چکیده ازخود بینی ها و خود خواهی ها ی پرپیله وصد شیله اید ! شما در کمین نگاه عمودی “صنعت ” و هفت خوان سیاه و سفید دام از ما بهتران ، نشسته اید ؟!
کنگان با همه ی گذشته و آینده اش،یک جامعه با بخش عای در برگیرنده نهادها ی اجتماعی فرهنگی واقتصادی و… با بالندگی فراگیر وهدفمند باید باشد؟!
امامتاسفانه فعلا یک محدوده ی جغرافیایی خسته برروی نقشه ! که بخصوص طی یکی و دهه ی اخیر به مجمتمی صرف تجاری تبدیل شده است تا از خصوصیات همه جانبه ی “جامعه ی که بوده و باید باشد فاصله بگیرد و از اصل و هویت خود دور بماند، اگرمنابع انسانی این شهرستان به تحلیل رفته و اگرشهرستان در تنگای فشارآلاینده ها و کسری کارتوسعه گرفتار آمده و اگر تبدیل به حیات خلوت صنعت شده و اگردر فضای تولید فکر وایده سازی محدود ومحصور شده واگر شهروند کنگانی خود را کم برخورد از مزایا ی فراوان و ظرفیت های بی بدیل سکونتگاه خود می بیند ! واگر …. ؟!
ناشی از فرم مدیریت خاص تجارتی است که سالها با تکیه برعناوین مختلف ظاهراً رسمی بر بربهره گیری معاملاتی تحمیلی براین شهر متمرکزبوده است -….
این عبارت را بسادگی اینگونه می توان توصیف کرد :” برند گان کم تعداد، اتفاقات تاکنون افتاده دراین شهر و بازندگان فراوان آن براحتی می توان بازشناخت ؟
“دائره المعارف ” قابلیت نامحدود این شهر، موضوعی نیست که در یک مطلب و چند جلد کتاب بگنجد بلکه به فرایندی تغییر سازو عدالت محور با تعریف واستانداردسازی همه ی ابعاد شاخص های توسعه نیاز دارد تا با جهش در تحرکی سازنده ، سرنوشت شایسته و زیبنده شهرستان و شهروندان خودش را رقم بزند، چیزی که تا کنون کمتر شاهدش بوده ایم ودلیل قاطعش چون عموماً تماشاگر ماجرایی که خود قربانیش بوده ایم ، بوده و نقشی فراتر نداشته ایم!
برای نمونه به خطای راهبردی افزایش ساخت وساز و ساختمانهای چند طبقه و چند خط کشی خیابانی، گسترش چند شهرک را نامش توسعه ی شهر گذاشتیم با کمترین توسعه ی زیرساخت های لازم مبتنی برنیازمندیهای ساختاری اهداف یک شهرپویا و آینده دار! و…

چالش های فرمانداربعدی کنگان !
جناب فرماندار!
شما وارث دردهای کهنه ؛ حرف های ناگفته ، بغض های خفته و رویا های در دل مانده ،شهروندان چشم انتظار، جوانان عدالتخواه سردرگم پشت فنس مانده وپای در زنجیربی تفاوتی ها و ارزوهای پای لنگ درگل مانده ی این دیارید !
جناب فرماندار! شما “سیبل” نقشه های در هم تنیدیده با پیش شرط های سبک وسنگین ، چکیده ازخود بینی ها و خود خواهی ها ی پرپیله وصد شیله اید ! شما در کمین نگاه عمودی “صنعت ” و هفت خوان سیاه و سفید دام از ما بهتران ، نشسته اید ؟!
کنگان با همه ی گذشته و آینده اش،یک جامعه با بخش عای در برگیرنده نهادها ی اجتماعی فرهنگی واقتصادی و… با بالندگی فراگیر وهدفمند باید باشد؟!
امامتاسفانه فعلا یک محدوده ی جغرافیایی خسته برروی نقشه ! که بخصوص طی یکی و دهه ی اخیر به مجمتمی صرف تجاری تبدیل شده است تا از خصوصیات همه جانبه ی “جامعه ی که بوده و باید باشد فاصله بگیرد و از اصل و هویت خود دور بماند، اگرمنابع انسانی این شهرستان به تحلیل رفته و اگرشهرستان در تنگای فشارآلاینده ها و کسری کارتوسعه گرفتار آمده و اگر تبدیل به حیات خلوت صنعت شده و اگردر فضای تولید فکر وایده سازی محدود ومحصور شده واگر شهروند کنگانی خود را کم برخورد از مزایا ی فراوان و ظرفیت های بی بدیل سکونتگاه خود می بیند ! واگر …. ؟!
ناشی از فرم مدیریت خاص تجارتی است که سالها با تکیه برعناوین مختلف ظاهراً رسمی بر بربهره گیری معاملاتی تحمیلی براین شهر متمرکزبوده است -….
این عبارت را بسادگی اینگونه می توان توصیف کرد :” برند گان کم تعداد، اتفاقات تاکنون افتاده دراین شهر و بازندگان فراوان آن براحتی می توان بازشناخت ؟
“دائره المعارف ” قابلیت نامحدود این شهر، موضوعی نیست که در یک مطلب و چند جلد کتاب بگنجد بلکه به فرایندی تغییر سازو عدالت محور با تعریف واستانداردسازی همه ی ابعاد شاخص های توسعه نیاز دارد تا با جهش در تحرکی سازنده ، سرنوشت شایسته و زیبنده شهرستان و شهروندان خودش را رقم بزند، چیزی که تا کنون کمتر شاهدش بوده ایم ودلیل قاطعش چون عموماً تماشاگر ماجرایی که خود قربانیش بوده ایم ، بوده و نقشی فراتر نداشته ایم!
برای نمونه به خطای راهبردی افزایش ساخت وساز و ساختمانهای چند طبقه و چند خط کشی خیابانی، گسترش چند شهرک را نامش توسعه ی شهر گذاشتیم با کمترین توسعه ی زیرساخت های لازم مبتنی برنیازمندیهای ساختاری اهداف یک شهرپویا و آینده دار! و…