وقتی دریا از صیاد خجالت می‌کشد!

گنجه در یادداشتی از وضعیت بحرانی صیادان سنتی بوشهر، کاهش ذخایر آبزیان و بی‌عدالتی در اقتصاد دریامحور نوشت؛ جایی که مردم در جوار دریا، از خوردن ماهی محروم‌اند.

ناصر گنجه در یادداشتی نوشت: در دهه‌های اخیر، استان بوشهر در مرکز توجهات انرژی‌محور کشور قرار گرفته است. میدان‌هایی چون پارس جنوبی و صدها کیلومتر ساحل بکر، این منطقه را به یکی از استراتژیک‌ترین نقاط ایران بدل کرده‌اند. اما در هیاهوی توسعه نفت و گاز، صدای کسانی کم‌کم محو شد که قرن‌ها حیات‌شان با دریا گره خورده بود: صیادان.

صیادان سنتی بوشهری امروز دیگر نه با امواج، که با بحران معیشت می‌جنگند. آب‌های ساحلی که زمانی پر از هامور، سنگسر، حلوا سفید، راشگو و دیگر گونه‌های ارزشمند بود، حالا فقیرتر از همیشه شده و تنوع زیستی خلیج فارس، به‌ویژه در نواحی نزدیک به تأسیسات نفتی، به‌شدت کاهش یافته است. زنجیره غذایی در حال فروپاشی است.

در کنار آلودگی نفتی، گرمای پسماندهای صنعتی و نشت‌های مزمن، نبود نظارت بر صید صنعتی و صیادی غیراصولی نیز به بحران دامن زده است. نتیجه؟ کاهش چشمگیر صید و افزایش بی‌سابقه قیمت ماهی. در استانی که به دریا چسبیده، حالا خرید یک کیلو ماهی خوب برای خانواده‌ها، به رؤیا تبدیل شده است. هرچه دریا فقیرتر می‌شود، بازار گران‌تر می‌شود.

این تناقض تلخ که مردم بوشهر، در همسایگی دریا، قدرت خرید ماهی ندارند، نشانه‌ای است از ناکارآمدی ساختار تصمیم‌گیری در حوزه اقتصاد دریامحور. سیاست‌های حمایتی، بیشتر به نفع صنعت نفت و پیمان‌کاران آن تنظیم می‌شود، نه صیادانی که تور خالی‌شان، سندی است از بی‌عدالتی.

اما سؤال اصلی این است: چه باید کرد؟
به‌نظر من، راهکارهای زیر می‌تواند تا حد زیادی این وضعیت را بهبود بخشد:

– ایجاد مناطق حفاظت‌شده دریایی در بوشهر با ممنوعیت صید و تردد صنعتی در محدوده‌هایی مشخص برای احیای گونه‌های در حال انقراض و بازسازی جمعیت آبزیان.
– الزام صنایع نفت و گاز به رعایت استانداردهای زیست‌محیطی، نصب تجهیزات پیشرفته تصفیه پساب، و اجرای برنامه‌های پایش ماهانه با مشارکت دانشگاه‌ها و سازمان محیط‌زیست.
– محدود کردن یا توقف فعالیت کشتی‌های صید ترال و اعمال سهمیه صید برای جلوگیری از برداشت بی‌رویه.
– فراهم کردن بیمه، آموزش مشاغل مکمل دریایی (مانند پرورش ماهی در قفس و گردشگری دریایی) و اعطای وام‌های کم‌بهره برای نوسازی قایق‌ها و تجهیزات.
– به‌کارگیری خود صیادان در پایش محیطی، مشارکت در تصمیم‌گیری درباره زمان و محدوده صید و اجرای پروژه‌های حفاظت محلی.
– اختصاص سهمیه ماهی با نرخ تنظیم بازار برای مردم بومی، به‌ویژه در مناطق ساحلی با دسترسی مستقیم به دریا.

اگر سیاست‌گذاران، به‌جای تمرکز یک‌طرفه بر نفت، صدای دریا و مردم دریا را هم بشنوند، بوشهر می‌تواند الگویی از توسعه پایدار باشد؛ جایی که صیاد، دریا و سفره‌ی مردم در کنار هم زندگی کنند، نه در برابر هم.