نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
کتاباولیها دنیای عجیبی دارند. آنها همان کسانیاند که دوست داشتند تخیل و قلم و دغدغهشان را در قصهها ثبت کنند و سرانجام در فرصتهای مختلف این امر برایشان محقق میشود. ثریا شیری یکی از آنهاست. او اهل بندر گناوه از استان بوشهر است که در سال گذشته اولین کتاب داستانیاش به همت نشرسرای خودنویس منتشر شد.
این نویسنده و خبرنگار جوان؛ اصالتاً گناوهای و همسر حسن محدثزاده خبرنگار جوان همشهری، مشاور جوان مدیرکل آموزشوپرورش استان بوشهر و مدیر داخلی نشریه سعادت این سازمان است.
به مناسبت سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که در حال برگزاری است با او گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
«لیاندُخت» اولین کتاب شماست. درباره عنوان و موضوع آن برایمان بگویید. نام قدیم شهر بوشهر، «لیان» بود و چون داستان، روایت زندگی یک دختر بوشهری است، نام این اثر «لیاندُخت» شد. قصه آن به چالشهای دختری برای رسیدن به رویایش میپردازد، رویایی که عرف، قانون و خانواده در مقابل آن قد علم کردهاند.
به عنوان یک نوقلم، این داستان برای انتشار چه مسیری را طی کرد؟ ابتدا در قالب یک طرح داستان ۱۰۰۰ کلمهای برای شرکت در جشنواره داستاننویسی خودنویس ارسال شد، بعد از راهیابی به مرحله دوم و قرارگرفتن در جمع ۳۰ اثر برتر با شرکت در کارگاههای آموزشی زیرنظر استاد هادی خورشاهیان این طرح تکمیل و تبدیل به داستان شد و تمام این مراحل به صورت کاملا رایگان از سوی نشر صاد و خودنویس برای تمام برگزیدگان و برندگان اجرا شد.
از اینکه اولین کتاب شما در نمایشگاه حضور دارد چه احساسی دارید؟ برگزیده شدن در یک جشنواره داستاننویسی سراسری آن هم بدون اینکه پیش از آن آموزش خاصی در این زمینه دیده باشم به خودی خود هیجان خاصی داشت، چه رسد به انتشار کتاب و حضور آن در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران. که البته این اتفاق بدون حمایتهای نشر صاد امکانپذیر نبود. این اتفاق باعث میشود به فکر تقویت قلم خود باشم تا در آینده آثار بهتری از من منتشر شود.
معرفی کتاب: لیاندُخت، داستان چالشهای زندگی دختری به نام سلیمه است که در بوشهر زندگی میکند. او رویای بزرگی را در سر دارد که برای رسیدن به آن باید با خانواده، عرف و یک شهر روبرو شود. رویایی که تا پیش از آن هیچ زنی در آن شهر به آن نرسیده است. سلیمه در راه رسیدن به رویای خود سوار بر قایق زندگی از طوفانهای سهمگین گذر میکند، اما دریای طوفانی هر بار موج جدیدی از چالشها را پیش روی سلیمه میگذارد.
برگی از کتاب: تعریف ظهر تابستان بوشهر چیزی نبود جز صدای کولرهای گازی، شهری که در سکوت فرو رفته و آفتابی که بیرحمانه میتابد و همه را از زور گرمایش به داخل خانههایشان کشانده. یک نوع اسارت، یک نوع حکومتنظامی در تیررس شلیک بیرحمانۀ اشعه خورشید. بههرحال تابستانها، بوشهر در اشغال خورشید بود و بعد از ظهرها برای در امان ماندن از گرمازدگی و تبخیرشدن باید در خانهها پناه میگرفتیم.
خبرنگار پایگاه خبری جنوب استان می باشد. خبرنگاران
دیدگاه بسته شده است.